کی از همین صبحها بود که یک دفعه بیدار شدم و کلمهای را داخل نوت گوشیم نوشتم که بعدها فقط مثل یک خواب فراموششده به نظر میرسید. گافلسون! احتمالاً تو لغتنامه پیداش نمیکنی، ولی مطمئنم معنایی براش وجود دارد. به هر حال، الان دیگر جزء از من است و به عنوان امضا ازش استفاده میکنم. من یک دانشجوی کامپیوتر هستم که کامپیوترها را بهترین دوستان خودم میدانم. اکثراً با چیزهای مختلفی که هر روز دورم میبینم مشکل دارم. خیلی با قانون میانه خوبی ندارم، ولی همیشه زندگی را سیاه نمیبینم و چند تا چیز هم هستند که همیشه خوبند: برگر، هوای ابری، کروسان، قهوه، لینوکس و آزادی...
من اون دیوونهی عاشق آزادیام که قانون رو میپیچونه و با قهوه و لینوکس نفس میکشه! اگه نمیتونی با افکار معمولی من کنار بیای، همین حالا بزن به چاک، چون خیلی وقته حوصله بحث کردن ندارم.
از برنامهنویسی لذت میبرم، کتاب خواندن را خیلی دوست دارم. سلیقهام اهنگهایی که هیچکی احتمالا گوش نمیده. اینجا وبلاگ منه، ولی بهتره بگم اینجا بخشی از ذهن منه که همیشه صداش تو مغزم میپیچه، الان به کلمات تبدیل شده تا با شما هم صحبت کنه. به خودتان بستگی دارد چقدر جدیش بگیرید. ولی من ازش میترسم.